روز بعد . . .

هشت

پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ق.ظ

دوشنبه صدامون کردن شورای حل اختلاف مثلن اشتی 

البته پرونده من بود ک بخاطر دستم شکایت کرده بودم 

رییس گفت رضایت بده برو سر  خونه و زندگیتن 

گفتم اگه شوما ضامن امنیت جانی من تو اون خونه میشید میرم 

قاضی ام گفت مینویسم دادگاه 

مخملی گفت من سازش میکنم 

رییس گفت مهم اینه خانومت رضایت نمیده 

پروندمون قرار شد بره دادگاه 

----------------------------------------------

اونروز خودشو خوشگل و خوش تیپ کرده بود همش نگام میکرد منم بی محلی میکردم 

وختی فهمید خبری از سازش نیس امپرش رفت بالا و با عصبانیت جواب رییسو میداد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۷
مرمر :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.