این روزا زده ب سیم اخر
هر چی از دهنش بیرون میاد بهم میفرسته
هم مسیج هم زنگ و هم تلگرامی
چند وختیه جوابشو میدادم اما از شب تصمیم گرفتم ک انقده بفرسته تا خودش خسته شه
اصرار داره برم خونش البته بدون منت کشی اونم با این لحن بیا سر خونه زندگیت
از هر دری وارد میشه البته لفظی وقتی میبینه نتیجه نمیگره شروع ب دری وری گفتن میکنه
شبم چنتا از تلگرام برام عکس کنایه امیز فرستاد ک داغونم کرد
جوابشو ندادم و از این پسم نمیدم :(((
از لجم تلگرام گوشیمو انلاین گذاشتم تا حرصش دراد
ساعت 1 شب ور ور زنگ زده و من جواب نمیدم اخر سر دیدم دست بردار نیس گذاشتم لیست سیاه :((((((((((((((((((((
میگه یکی رو پیدا کردی تا این وخت بیداری منم چیزی نمیگم
مهم نیس چ فکرایی در موردم میکنه مهم اینه ک دستش و بی وفاییش برام رو شده
خدا از خودشو ننش نگذره نمیدونم اخرش با این کاراش ب چی رسیدن :(
---------------------------------------
فقط وجود یکی هست ک بهم ارامش میده مابقی کشک !
خدا لعنتش کنه ک نزاشت زندگیمونو کنیم
الانه چی عایدش شد ک ما رو از هم جدا کرد !
هردومون بلاتکلیف شدیم
--------------------------------------
مخملی تازگیا میره تلگرام تانگو ....
و کلی تو تانگو برام مطلب گذاشته
خون گریه میکنه کاش این گریه کردناش زمانی بود ک دستم اتل داشت و من اویزون پدر و برادر و دومادمون نبودم
حالا ک بوی پول و دیه اومد اقا عاشق شده
----------------------------------
هر چی باشه بازم من مادر شوهرمو مقصر میدونم
و مخملی رو بی تقصیر
دیروز دستمو دکی جان باز کرد :)
---------------------------
خبر دوم اینکه
تا بحال دو سری دادسرا رفتیم و من رضایت ندادم
و اینکه مخملی تو دادگاه خودشو موش مردگی میزنه اما بعدش نه ز میزنه و نه میان خونمون ک بگن غلط کردیم
منم ک کوتا بیا نیسم
----------------------
پریروزم ی وکیل برا دستم گرفتم قراره پیگیر پروندم باشه
---------------------
با همه این اوصاف خدا مادر شوهرمو ذلیل کنه ک باعث ب هم خوردن رابطه منو مخمل شد
دوشنبه صدامون کردن شورای حل اختلاف مثلن اشتی
البته پرونده من بود ک بخاطر دستم شکایت کرده بودم
رییس گفت رضایت بده برو سر خونه و زندگیتن
گفتم اگه شوما ضامن امنیت جانی من تو اون خونه میشید میرم
قاضی ام گفت مینویسم دادگاه
مخملی گفت من سازش میکنم
رییس گفت مهم اینه خانومت رضایت نمیده
پروندمون قرار شد بره دادگاه
----------------------------------------------
اونروز خودشو خوشگل و خوش تیپ کرده بود همش نگام میکرد منم بی محلی میکردم
وختی فهمید خبری از سازش نیس امپرش رفت بالا و با عصبانیت جواب رییسو میداد